- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حیف از اسماعیل آن روشن دل صافی ضمیر کامد او را سنگ بر مینای هستی ناگهان
2 با دلی چون شیشه ساعت پر از گرد ملال بست بازرگانی عاقبت زین خاکدان
3 مرهم لطفی ندید از گیتی و با خویش برد لالهسان داغی که بردش بر جگر زین گلستان
4 بود از این گلزار فانی تنگدل ناگه رسید بر دماغ او شمیمی از بهشت جاودان
5 طایر روحش بهم زد بالی و پرواز کرد رو بسوی گلشن فردوس از این تنگ آشیان
6 از دم سرد نسیم مرگ چون پاشیده شد دفتر عمرش ز یکدیگر چو اوراق خزان
7 کلک مشتاق از پی تاریخ فوت او نوشت باد الهی جای اسمعیل گلگشت چنان