- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش ور بود تشنه جگر چشمهٔ حیوان در پیش
2 لذت آب ز سیراب نباید پرسید این سخن خوش بود از تشنه جیحون اندیش
3 ذوق آن حال کسی راست که از نوش وصال به فراغت شود و میخورد از هجران نیش
4 مرد را آرزوی نفس حجاب نظر است التفاتی به جهان زان ننماید درویش
5 عشق بازان حقیقت همه بازی شمرند مهر آن دل که بود در هوس مرهم ریش
6 عشق حالیست عجب زان نتوان داد نشان نرسیدهست به ما مدعیان نامی بیش
7 تو هم آیینه و هم ناظر و هم منظوری چشم بگشای ودر آیینه ببین صورت خویش
8 ای همام این سخن از دفتر اصحاب دل است تا نشویی ورق نفس ندانی معنیش