- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی زبان فصاحت ز منهیان خرد سوال کرد غرض آنکه مدتی است مدید
2 که بر خلاف طباع زمانه میبینم که حصن ملک حصین است و سد عدل سدید
3 زوال ظلمت ظلم است از ستاره بدیع کمال دولت فضل است از زمانه بعید
4 چه خامهای است که کوتاه میکند هر دم زبان تیغ که بودی دراز در تهدید
5 چه عادلی است که ز عدل او ممالک را تنعمی است موفی سعادتی است سعید
6 چه صاحبی است که اصحاب دین و دولت را ز تیغ خامه او حاصل است وعده وعید
7 جواب داد خرد کافتاب دولت و دین که ماه رایت او خلق راست چون مه عید
8 هلال غره دولت جمال طلعت ملک غیاث دین محمد محمدبن رشید