ایماه دل افروز بگردان از ابن یمین فریومدی غزل 280

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ایماه دل افروز بگردان قدح می

1 ایماه دل افروز بگردان قدح می چون ماه فلک دم مزن از دور پیاپی

2 گر با تو کسی گفت که من توبه شکستم مشنو صنما توبه کجا کرده و که کی

3 ما و می و رودی و سرودی ز گه شام تا نعره زند مؤذن شبخیز که یا حی

4 گر پر خردی دم زند از وعظ و نصیحت مستان خرابش بجهانیم به هی هی

5 در وقت بهار ار چه بود لاله مطرا از قطره باران چو گل روی تو از خوی

6 بی روی توأم میل چمن نیست که مجنون بر عارض لیلی بود آشفته نه بر حی

7 یکبار ببر در کش و بنواز چو چنگم تا کی دهدم دم لب شیرین تو چون نی

8 هر دل که بر و ناوک چشم تو گذر کرد پیدا نبود زخمش و خونها چکد از وی

9 هر چند دل گم شده را ابن یمین جست بیرون نشد از چین سر زلف توأش پی

عکس نوشته
کامنت
comment