- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای وزیری که بر رای جهان آرایت هیچ رازی پس این پرده پیروزه نماند
2 با چنان رای و رویت عجب ار بیخبری زانکه در مزو دمن توشه یکروزه نماند
3 وانگهی طعنه زنندم که فلان میخواراست چون خورم می که مرا وجه منی بوزه نماند
4 بسکه دریوزه کنان وام زهر در جستم بسر خواجه که در پای رهی موزه نماند
5 قوت یکروزه ازین در چو بکف می ناید چراه دیگرم امبار بجز روزه نماند
6 چند بر خاک درت باد هوس پیمایم ز آتش فقر مرا آب چو در کوزه نماند
7 لطف کن خواجه و تشریف اجازت فرمای کاین گدا را پس ازین طاقت دریوزه نماند