- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مانده یک ذره از آن دل که هوای تو گزید لله الحمد که آن ذره به خورشید رسید
2 این همان ذره خاکی هوادار شماست که به جان، روز ازل، مهر شما میورزید
3 وین همان بلبل خوش گوست که در باغ وصال سالها بر گل رخسار شما مینالید
4 روز رخسار تو شد در شب زلفت پیدا صبحدم فاتحهای خواند و بران روی دمید
5 پای من در سر کوی تو نیاورد مرا که مرا رغبت موی تو به زنجیر کشید
6 آن سیه روی کدام است که روی از تو بتافت مگر آنکس که چو زلفت تو سرش میگرید
7 سر ما راه سر کوی تو خواهد پیمود لب ما خاک کف پای تو خواهد بوسید
8 گر بخواهند بریدن سر ما، چون زلفت ما دگر یک سر مو از تو نخواهیم برید
9 باز توفیق عنان بر طرف سلمان تافت چون رکاب آمد و رخ بر کف پایت مالید