فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

عمری که صرف عشق نگردد بطالت از فروغی بسطامی غزل 56

غزل 56 ام از 549 غزلیات

عمری که صرف عشق نگردد بطالت است

1 عمری که صرف عشق نگردد بطالت است راهی که رو به دوست ندارد ضلالت است

2 من مجرم محبت و دوزخ فراق یار واه درون به صدق مقالم دلالت است

3 گیرم به خون دیده نویسم رساله را کس را در آن حریم چه حد رسالت است

4 در عمر خود به هیچ قناعت نموده‌ام تا روزیم به تنگ دهانش حوالت است

5 کام ار به استمالت ازو می‌توان گرفت هر ناله‌ام علامت صد استمالت است

6 گر سر نهم به پای تو عین سعادت است ور جان کنم فدای تو جای خجالت است

7 آمد بهار و خاطر من شد ملول‌تر زیرا که باغ بی‌تو محل ملالت است

8 گفتم که با تو صورت حالی بیان کنم دردا که حال عشق برون از مقالت است

9 برخیز تا به پای شود روز رستخیز وآنگه ببین شهید غمت در چه حالت است

10 کی می‌کند قبول فروغی به بندگی فرماندهی که صاحب چندین جلالت است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است

شاعر شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است چه کسی است ؟

شاعر شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است فروغی بسطامی می باشد.

شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است چیست ؟

قالب شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است غزل است

مضمون اصلی شعر عمری که صرف عشق نگردد بطالت است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر