1 عمری به هوس باد هوا پیمودم در هر کاری خون جگر پالودم
2 در هر چه زدم دست ز غم فرسودم دست از همه بازداشتم آسودم
1 روزی از روزها کلیم خدا که زدی گام در حریم وفا
2 در شبانی به ره نهاد قدم بره ای کرد ناگه از رمه رم
1 گر چه آمد بسیط اصل کلام باشد آن را مراتب و اقسام
2 هست اصل بسیط آن ز صفات ز صفاتی که هست لازم ذات
1 ابلهی رخت خود به خواب سپرد رختش از تن کشید و دزد ببرد
2 جز ازاری که بودش اندر پای کش ز بی قیمتی گذاشت به جای