نگارینی که با ما می‌نپاید از عراقی غزل 110

نگارینی که با ما می‌نپاید

1 نگارینی که با ما می‌نپاید به ما دلخستگان کی رخ نماید؟

2 بیا، ای بخت، تا بر خود بموییم که از ما یار آرامی نماید

3 اگر جانم به لب آید عجب نیست به حیله نیم جانی چند پاید؟

4 به نقد این لحظه جانی میکن ای دل شب هجر است، تا فردا چه زاید؟

5 مگر روشن شود صبح امیدم مگر خورشید از روزن برآید

6 دلم را از غم جان وا رهاند مر از من زمانی در رباید

7 عراقی، بر درش امید در بند که داند، بو که ناگه واگشاید

عکس نوشته
کامنت
comment