دلی که با غم عشق تو همنشین گردد از مجد همگر غزل 23

مجد همگر

آثار مجد همگر

مجد همگر

دلی که با غم عشق تو همنشین گردد

1 دلی که با غم عشق تو همنشین گردد نه ممکن است که با خوشدلی قرین گردد

2 به تلخ عیشی تن در دهد هر آندل کو به عشوه لب شیرین تو رهین گردد

3 چو سایه هر که به دنبال تو رود ناچار به سر دوان و سیه روز و رهنشین گردد

4 هر آنکه با کمرت درمیان نهد غم دل رخش بسان قبای تو پر ز چین گردد

5 به خوبی تو نیابد بتی وگر به مثل هزار سال کسی در بلاد چین گردد

6 جوی زپر تو رویت چو بر سپهر افتد قمر ز خرمن حسن توخوشه چین گردد

7 ترا اگر به همه عمر خود ببوسم پای به زیر پای مرا آسمان زمین گردد

8 به بوسه ای دل مسکین من بخر زان پیش که گوی سیم زنخدانت عنبرین گردد

9 تو آن زمان ز پی مهر من دریغ آری که بی ثباتی حسن خودت یقین گردد

عکس نوشته
کامنت
comment