-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلی که پیشِ غم از صابری سپر سازد غذایِ دل مگر از گوشۀ جگر سازد
2 به رنجِ هجرِ تو در ساختم چو ممکن نیست که با کسی به مدارا غمِ تو در سازد
3 دلِ زمانه بسوزد ز سوزِ من چو دلم نوایِ عشقِ تو با نالۀ سحر سازد
4 مرا به عشقِ تو تقدیرِ چرخ راه نمود اگر نه عقل ز پیشِ بلا حذر سازد
5 ولی چو حکمِ قضایِ سپهر نازل شد گمان مبر که کسی دافعِ قدر سازد
6 دلم وصالِ ترا باز اگر اجل برسد به هر حیل که بود چارۀ دگر سازد
7 اگر چه کار نزاری زمانه با تو نساخت امیدوارم آری خدا مگر سازد