1 قلبی بصفاء خدکم مفتون نطقی بصفات قدکم موزون
2 از عشق شما جنون من نیست عجب انتم لیلی و صبکم مجنون
1 شب خرد آن ناصح شیرین خطاب کرد مشفق وار آواز عتاب
2 گفت جامی فکرت بیهوده چند سودن این کلک نافرسوده چند
1 ای پر از آوازه کوس سخن شاهد جانهاست عروس سخن
2 طرفه عروسی که ز زیور تهی آید ازو دلبری و دل رهی
1 گفت با داوود پیغمبر خدای کامت خود را بگوی ای نیک رای
2 کز عجم چون پادشاهان آورند نام ایشان جز به نیکی کم برند