-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جمعی که شاعران جهانشان ستوده اند کز قدر پای بر سر افلاک سوده اند
2 آئینه وار خاطر اصحاب فضل را از زنگ غم بصیقل احسان زدوده اند
3 روزی ز مردمی بسر انگشت مکرمت بندی ز کار خسته دلی بر گشوده اند
4 گوئی نبوده اند و گر نیز بوده اند با فضل و باهنر ز جهانشان ربوده اند
5 یا جمله خادمان بده اند ار نه پس کجاست فرزندشان اگر همه خادم نبوده اند
6 ممسک بنام نیک شده ضابط جهان آری بخیل را لقبی در فزوده اند
7 هر یک بمال هم تک قارون ولی بجمع در بیمروتی ید بیضا نموده اند
8 طامات شاعران مشنو کان گروه را ایشان برای منفعت خود ستوده اند