بختی نه بس مساعد یاری از انوری ابیوردی غزل 301

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی

1 بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی بس راحتی ندارم باری ز زندگانی

2 ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی وی یار ناموافق آخر تو با که مانی

3 جانی خراب کردم در آرزوی رویت روزم سیاه کردی دردا که می‌ندانی

4 گفتی ز رفتن آمد آنکه بدی برویت بایست طیره‌رویی رو جان که ننگ جانی

5 عمری به باد دادم اندر پی وصالت تا خود چه‌گونه باشد احوال این جهانی

عکس نوشته
کامنت
comment