- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خطبۀ سعادتِ کلّی به نامِ عشق وی آفتابِ عالمِ هستی نظامِ عشق
2 در عشقم از سیاستِ سلطان نهیب نیست سلطان چه کس بود که نباشد غلامِ عشق
3 کس را به دستِ عقل میسّر نمی شود پایِ دلِ ضعیف گشادن ز دامِ عشق
4 صاحب خرد بسا که جگر خورد و در نیافت چون و چرا و کو و کجا و کدامِ عشق
5 استادِ کاملان همه عشق است و علم و عقل هستند در تمامیِ خود ناتمامِ عشق
6 دیوانگان که مست الستند همچنان مستی کنند بعد قیامت ز جام عشق
7 مجنون که جرعه ای به مذاقش رسیده بود مست همیشگی شد و مست مدام عشق
8 ما نیز هم ز جمله ی مستان عاشقیم بی نام و ننگ بی سر و سامان به کام عشق
9 مادر به نام و ننگ بپرورد و شیر داد استاد کار گشت نزاری به کام عشق