شیخ بهایی

شیخ بهایی

شیخ بهایی
شیخ بهایی

یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند از شیخ بهایی غزل 8

غزل 8 ام از 285 غزلیات

یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند

1 یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند تا هرچه غیر اوست، به یک سو نمی‌کند

2 روشن نمی‌شود ز رمد، چشم سالکی تا از غبار میکده، دارو نمی‌کند

3 گفتم: ز شیخ صومعه، کارم شود درست گفتند: او به دردکشان خو نمی‌کند

4 گفتم: روم به میکده، گفتند: پیر ما خوش می‌کشد پیاله و خوش بو نمی‌کند

5 رفتم به سوی مدرسه، پیری به طنز گفت: تب را کسی علاج، به طنزو نمی‌کند

6 آن را که پیر عشق، به ماهی کند تمام در صد هزار سال، ارسطو نمی‌کند

7 کرد اکتفا به دنیی دون خواجه، کاین عروس هیچ اکتفا، به شوهری او نمی‌کند

8 آن کو نوید آیهٔ «لا تقنطوا» شنید گوشی به حرف واعظ پرگو نمی‌کند

9 زرق و ریاست زهد بهائی، وگرنه او کاری کند که کافر هندو نمی‌کند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند

شاعر شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند چه کسی است ؟

شاعر شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند شیخ بهایی می باشد.

شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند چیست ؟

قالب شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند غزل است

مضمون اصلی شعر یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمی‌کند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر