1 دوستی گفت عیب من با غیر من خود از عیب خود ابا نکنم
2 چون وی آهسته عیب من میگفت من همش عیب برملا نکنم
3 گویدم گر هزار عیب دگر طبع بر عیب او رضا نکنم
4 آفریدش خدا به صورت هجو همجو او بنده چون خدا نکنم
5 ندهم شرح مختصرگویم من هجا را دگر هجا نکنم
1 تا سلیمان زمان زندان اسکندر گرفت کار عالم خاصه ایران رونقی دیگر گرفت
2 خسرو غازی هلاکوخان که از هر حملهای پشت صد لشکر شکست و روی صد کشور گرفت
1 این چه جشنست کزو جان جهان در طرب است در نُه افلاک از او سور و سرور عجب است
2 چرخ در رقن و زمی سرخوش ویتی سرمست راست پرسی طرب اندر طرب اندر طرب است
1 الا تدارک ماه صیام بایدکرد خلاف عادت شرب مدام باید کرد
2 به مصلحت دو سه روزی نماز باید کرد ز می قعود و به تقوی قیام بایدکرد