- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوستی در سمر کتابی داشت یک دو صفحه به پیش من برخواند
2 که فلان شخص در فلان تاریخ به یکی بیت بدرهای بفشاند
3 وان دگر پادشه به یک نکته عالمی را فراز تخت نشاند
4 گفتم ای دوست نرهاتست این این سخن بر زبان نشاید راند
5 آخر این قوم عادیان بودند که خود از نسلشان کسی بنماند