1 مرد آزاده در میان گروه گر چه خوشگوی و عاقل و داناست
2 محترم آنگهی تواند بود که از ایشان بمالش استغناست
3 وانکه محتاج خلق شد خوارست ورچه باعلم بوعلی سیناست
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز