ایعارض مه پیکر تو از ابن یمین فریومدی غزل 273

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

ایعارض مه پیکر تو صورت جانی

1 ایعارض مه پیکر تو صورت جانی وی پسته شیرین سخنت شور جهانی

2 گلزار رخت هست چنان تازه بهاری کورا خللی نیست زهر باد خزانی

3 تابان رخ چونماه تو از زلف چو عقرب چون نور یقینی ز پس تیره گمانی

4 تا چشم خوشت تیر گشاید ز کمینی ابروی تو پیوسته کشیدست کمانی

5 بالای بلند خوش تو وقت خرامش دانی چه بود راست یکی سرو روانی

6 مائیم و روانی و غمت آمده بر لب سودیست از آنمایه وزینگونه زیانی

7 گر سر رود اندر سر سودات چه با کست گر حکم کنی بر تو فشانیم روانی

8 مسکین دلم از حسن تو تا یافت نشانی در عالم ازو نیست کنون نام و نشانی

9 گر ابن یمین را ز لبت کام نبخشی باری دل او شاد همی کن بزبانی

عکس نوشته
کامنت
comment