جامی

جامی

جامی
جامی

مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه از جامی غزل 764

غزل 764 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این سر من خاک ره او اگر آن کج کله است این

2 همه حسن است و ملاحت همه لطف است و صباحت نه بت چارده ساله که مه چارده است این

3 شده بر هر سر راهش سپهی جمع ز خوبان بشکن گو سپه شه که شه صد سپه است این

4 نه مرا بستر لعل است شب اندر ته پهلو که ز خون مژه بسته جگر ته به ته است این

5 چو شب از محنت فرقت اگرم روز سیه شد نکنم ناله ازان مه که ز بخت سیه است این

6 من و ویرانه محنت که به شبهای جدایی دل خو کرده به غم را شده آرامگه است این

7 به رهت پست فتاده ست سر جامی بیدل قدمی رنجه کن آخر نه کم از خاک ره است این

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این

شاعر شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این چه کسی است ؟

شاعر شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این جامی می باشد.

شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این چیست ؟

قالب شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این غزل است

مضمون اصلی شعر مهی از راه برآمد نه که افزون ز مه است این چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.