- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلی چون سرو ما در هر چمن نیست و گر باشد چنین نازک بدن نیست
2 به باریکی لبهاش ار سخن هست در آن سوی میان باری سخن نیست
3 از آن حلوای لبها صوفیان را بجز انگشت حسرت در دهن نیست
4 مرا بیمار پرسی آمد و گفت بحمد الله که خونه زیستن نیست
5 نیاساید شهید عشق در خاک گرش گردی ز کویت به کفن نیست
6 نشد دل جز میان بار و من گم به او باشد بنین باری به من نیست
7 کمال آن مشک مو را نیک دریاب کزین آهر به صحرای ختن نیست