1 ای شعلهای از پرتو رویت خورشید رویم ز غمت زرد شد و موی سفید
2 از وصل تو هر که بود در جمله جهان بر داشت نصیبی و من خسته امید
1 از حد گذشت درد و به درمان نمیرسیم بر لب رسید جان و به جانان نمیرسیم
2 گر رهروان به کعبهٔ مقصود میرسند ما جز به خارهای مغیلان نمیرسیم
1 مبارکست نظر بر تو بامداد پگاه چه نیکبخت کسی کش به روی تست نگاه
2 زهی طراوت رخ چشم بد ز روی تو دور زهی حلاوت لب لااله الالله
1 خوشا کسی که ز عشقش دمی رهایی نیست غمش ز رندی و میلش به پارسایی نیست
2 دل رمیدهٔ شوریدگان رسوایی شکستهایست که در بند مومیایی نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به