شعله‌ای چون شمع من در پردهٔ از سلیم تهرانی غزل 226

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

شعله‌ای چون شمع من در پردهٔ فانوس نیست

1 شعله‌ای چون شمع من در پردهٔ فانوس نیست چون رخش یک گل به گلزار پر طاووس نیست

2 گاه بر گل می‌زنم خود را، گهی بر خار و خس طایر شوقم، به پایم رشتهٔ ناموس نیست

3 این سخن را در کجا خود می‌توان گفتن که ما خاک ره گردیده‌ایم و رخصت پابوس نیست

4 راهبر کی جانب رهزن گذارد، کافرم خضر ما گر در میان کاروان جاسوس نیست

5 جز نوای یا علی بن ابی طالب، سلیم از دلم مطلب که زنگ حیدری ناقوس نیست

عکس نوشته
کامنت
comment