چند ای معلم هر روز تا شب از جامی غزل 82

چند ای معلم هر روز تا شب

1 چند ای معلم هر روز تا شب باشد غزالم محبوس مکتب

2 شد فرش دیبا از سبزه صحرا ارسله معنا یرتع و یلعب

3 تعلیم و آداب او را چه حاجت او خود ز آغاز آمد مؤدب

4 هر جا خرامد بهر دعایش خیزد ز جانها فریاد یارب

5 در دور لعلش منع از شرابم ای خواجه دور است از لطف مشرب

6 دی ترک عشقش مذهب گرفتم چون دیدم آن رخ گشتم ز مذهب

7 جامی ازان لب همچون صراحی دارد درونی از خون لبالب

عکس نوشته
کامنت
comment