چند در نفی از شیخ محمود شبستری سعادت نامه 4

شیخ محمود شبستری

آثار شیخ محمود شبستری

شیخ محمود شبستری

چند در نفی دیگران پیچی

1 چند در نفی دیگران پیچی نفی خود کن که هیچ بر هیچی

2 توئی تست در میانه دوئی او چو تو در میانه نیست توئی

3 اوئی اوست بر تو مستولی هرکه این را بداند اوست ولی

4 عرش و کرسی دل است و سینۀ تو این جهان بندۀکمینۀ تو

5 مغز عالم توئی و عالم پوست نُه فلک مَسْکه، خواجه زبدۀ اوست

6 اسطقسّات صورت افلاک سیزده توی مغز عالم پاک

7 دانه را مغز تا لطیف​تر است پوست هم بیش و هم کثیف​تر است

8 جرم زیتون و اصل شاخ شجر خاک و آب و هوا و تابش خور

9 پردۀ آتشند، آنگه نور اندرین جمله کوه​ها مستور

10 عرش رحمان که نور مستور است سرّ دل دان که نور بر نور است

11 ذات حق نیست قابل تجدید در حقیقت رسوم نیست مفید

12 آنچه دانسته​ای از او صفت است به حقیقت نه حق معرفت است

13 هرچه منظور عقل و دیده بود عقل داند که آفریده بود

14 صورت ذهنی آفریدۀ تست زانکه محدود فهم و دیدۀ تست

15 کرده مخلوق خویش نام اللّه تا کی از خودپرستی ای گمراه؟

16 هرچه دانسته​ای از او او نیست فی المثل ذات عنبر آن بو نیست

17 آیت «حقّ قدره» برخوان قَدَرِ قِدْرِ علم خویش بدان

18 گوشۀ پرده​ای ز اند و هزار گر براندازد ایزد قهّار

19 پرتو روی او بسوزاند هرچه را دیده دید کی ماند

20 هرکه را گفتی این خدای من است زانکه بر وفق عقل و رای من است

21 حق تعالی و رای آن باشد به حقیقت خدای آن باشد

22 چونکه مقصود را نهایت نیست راه را حدّ و حصر و غایت نیست

23 لاجرم هرکه را دلی باشد هر زمانی به منزلی باشد

عکس نوشته
کامنت
comment