- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند رسوا شوم از عشق من شیدایی؟ عشق خوبست، ولیکن نه بدین رسوایی
2 خواستم پیش تو گویم غم تنهایی خویش آمدی سوی من و رفت غم تنهایی
3 مست عشقیم، اگر هیچ ندانیم چه غم؟ ذوق نادانی ما به ز غم دانایی
4 بر زمین جلوه نمودی، فلک از رشک بسوخت که فلک را ملکی نیست باین زیبایی
5 سرو و گل نازک و رعناست، ولی نتوان یافت گل باین نازکی و سرو باین رعنایی
6 در چمن پیش تو رشکست ز نرگس ما را گر چه مشهور جهانست بنابینایی
7 رفتی و دیر شد ایام فراقت، چه کنم؟ زور باز آی، که مردم ز غم تنهایی
8 چون سگ تست هلالی، دگرش منع مکن که درین راه چرا میروی و می آیی؟