- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند بوسم دست و پا پیک دیار یار را فرخ آن ساعت که یابم دولت دیدار را
2 یار اگر طعن فرامش کاریم زد باک نیست زانکه با یادش فرامش کرده ام اغیار را
3 خواندمی طومار غم بی او ولی چون شد مرا نامه اش تعویذ جان طی کردم آن طومار را
4 دیده ام آزار ازان رخ دور می خواهم دلم تا دهد بیرون به شرح دوری آن آزار را
5 لیک نازک باشد آن خاطر ندانم چون کنم درج در گفتار کم درد دل بسیار را
6 بنده جامی و دعای او که برناید ز دست خدمتی زین به دعاگویان خدمتکار را
7 چون مراد نامرادان آمد آن همواره باد بر مراد او مدار این گنبد دوار را