1 چند روزه زندگی بر ما گرانی می کند خضر دایم در جهان چون زندگانی می کند؟
2 چند بتوان با تپانچه روی خود را سرخ داشت چهره را گلگون شراب ارغوانی می کند
3 می فروش از دست نگذارد نشاط خویش را چون شراب کهنه پیر است و جوانی می کند
4 آنکه دارد ذوقی از عیش جهان، همچون غبار رقص بر صوت درای کاروانی می کند
5 گل دهان خویش سازد غنچه از شوق صفیر در گلستانی که بلبل باغبانی می کند
6 نسبت دشمن مبین با خود، که در کاشانه سیل گر ز آب چشم خود باشد، زیانی می کند
7 نیست رسوای جهان کس همچو ما، زاهد سلیم باده نوشی می کند، اما نهانی می کند