1 چند چو جو خوری، در پی آبرو روم زهر ز امتحان خورم، در پی آرزو روم
2 شوق سرِ بریده را، بر سر دار می برد این سر و صد سر دگر، بازم و رو به رو روم
3 دست به دست می روم، همره لشکر جنون تا به کدام دشت خون، پا نهم و فروروم
1 مست و بد خوبیم و همصحبت جانانهٔ مست فتنهانگیز بود آتش و همخانهٔ مست
2 همه محتاج شرابیم ولی ساقی عدل ندهد ساغر هشیار چو پیمانهٔ مست
1 تا به کی معبچه ی می نوش و بیارا ایمان را تا به کی پیش بری لعمه ی شادروان را
2 این مزاری است که صد چون تو در و مدفون است که تو امروز بر و طرح کنی ایوان را
1 به زهر تشنه لبم با شکر چه کار مرا دراز باد شبم با سحر چه کار مرا
2 مرا نشاط تماشا بس از بهشت وصال به قیمت کم و بیش ثمر چه کار مرا