- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند ز آشوب می فتنه برانگیختن مست برون تاختن و خون کسان ریختن
2 خون مرا ریختی دست من و دامنت گر نه به فتراک خویش خواهیم آویختن
3 قاعده عشق چیست شرط محبت کدام از همه بگریختن با غمت آمیختن
4 از تو برانگیختن رخش وز باد صبا بر سر اهل وفا گرد بلا بیختن
5 جامی ازان قید زلف جست رهایی ولی قوت مجنون نبود سلسله بگسیختن