خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین از جامی غزل 384

خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین

1 خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین بسم الله ای حریف گدا خوی ده نشین

2 از فیض خاص و عام عجب خرمنی نهاد کاعیان کاینات ازانند خوشه چین

3 اورا سزد سپاس که هستند جاودان هم اولین غریق نوالش هم آخرین

4 پیرایه توان همه اوست روز کسب سرمایه جزای همه اوست یوم دین

5 هم فیض اوست در همه آفاق مستفیض هم نور اوست در همه ذرات مستبین

6 تعبیر ازو به صیغه غایب چرا کنم زینسان که شد مشاهد او دیده یقین

7 ای آنکه جز وجود تو مشهود مرد نیست آنجا که هست دیده توحید تیزبین

8 در عشق تو فنا شدن «ایاک نعبد» است بعد از فنا بقا به تو «ایاک نستعین »

9 چون هادی صراط تویی «اهدنا الصراط » یعنی به سوی خود بنما راه راستین

10 فرق فقط نتیجه قهری بود عظیم جمع فحسب حکم ضلالی بود مبین

11 ما را به جمع تفرقه و جمع ره نمای محجوب ازین به آن نه و محروم ازان به این

12 آمین بگوی جامی و فانی شو اندر آن گر خواهی این دعا به اجابت شود قرین

عکس نوشته
کامنت
comment