-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روحی فداک ای صنم ابطحی لقب آشوب ترک و شور عجم فتنه عرب
2 کس نیست در جهان که ز حسنت عجب نماند ای در کمال حسن عجب تر ز هر عجب
3 هر کس نیافت جرعه ای از جام وصل تو زین بزمگاه تشنه جگر رفت و خشک لب
4 تا زلف تو شب است و رخت آفتاب چاشت «واللیل والضحی » است مرا ورد روز و شب
5 کامی ز لب ببخش که عشاق خسته را صد خارخار در جگر افتاد ازان رطب
6 رفتن به سر طریق ادب نیست در رهت ما عاشقیم و مست نیاید ز ما ادب
7 دل باد منزل غم و سر خاک مقدمت کین موجب شرف بود آن مایه طرب
8 مطلوب جامی از طلبم گفته ای که چیست مطلوب او همین که دهد جان درین طلب