1 جامی به شعر مدحت شیران ملک کن نی مدح هر عوان که به سیرت سگ است و گرگ
2 مدح کسان به سر به مثل خاک خوردن است چون خاک می کنی به سر از توده بزرگ
1 اختر برج شرف کاینات گوهر درج صدف کاینات
2 جنبش اول ز محیط قدم سلسله جنبان وجود از عدم
1 دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد
2 ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم
1 چون سلامان آن نصیحت گوش کرد بحر طبع او ز گوهر جوش کرد
2 گفت شاها بنده رای توام خاک پای تخت فرسای توام