- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوازشنامه ای آورد باد از حضرت جانان مخلد باد بر فرق گدایان ظل سلطانان
2 نه نامه بل سجلی بندگان را بهر آزادی ز عار بادپیمایان و عهد سست پیمانان
3 بیاضش نوربخش دیده جمعی غم اندیشان سوادش مایه جمعیت مشتی پریشانان
4 فشاندم جان چو آمد همره قاصد خیال او وز این کم خدمتی شرمنده ام از روی مهمانان
5 فراقش کافری آمد مسلمان کش نمی دانم چه سان از دست این کافر برم جان ای مسلمانان
6 چو گردد تنگ بر من عالم از هجران او هر شب نهم رو در بیابان تمنا بارگی رانان
7 به سرحد دیار او رسانم خویش را وانگه درآیم در حریم او پس از رخصت ز دربانان
8 ببینم طلعتش از دیده پر نم گهرریزان ببوسم آستینش بر دو عالم دامن افشانان
9 ندیده سیر دیدار وی از بیم ملال او روانی باز پس گردم دعاگویان ثنا خوانان
10 همی زی شاد و خرم با خیالات خوش ای جامی که نبود جز خیالی این جهان پیش خدادانان