آخر ای راحتِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 1058

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو

1 آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو سخنی چند از این بی دلِ شیدا بشنو

2 سر چه می پیچی و گردن چه کشی از تسلیم طرفه پندی دهمت بی غرض از ما بشنو

3 گوش بگشای ولی چشم ز نادیده ببند هر چه ز آن جا به تو گویند از این جا بشنو

4 تا نگویند ندانی و چو گفتند خموش حرف سربسته به الفاظ معمّا بشنو

5 یک زمانی برِ ما آی و علی رغمِ رقیب اگرت هست حدیثی دو سه پروا بشنو

6 زان مفرّح که ز یاقوتِ لبت ساخته اند دل بیمارِ مرا هست مداوا بشنو

7 چشم دارم که مرا دل دهی و گوش کنی زاریِ زار مرا بهرِ خدا را بشنو

8 گر چه از دستِ من ای دوست فراغت داری نکته ای هست ازین عاشقِ تنها بشنو

9 ناله ی مرغ که شب گیر به گوش تو رسد همه پیغام نزاری ست نگارا بشنو

عکس نوشته
کامنت
comment