- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بسته جفا با دل و گشته ز وفا دور کرده دل من زار بقول و سخن زور
2 قول تو نوازم چو مرا دارد غمگین فعل تو مرا همچو ترا دارد رنجور
3 گفتم بنهم بر دگری نام تو آخر تا چون تو نباشد بهمه شهری مشهور
4 گر نام بدیرا ببهی بر بنهندی زود این ز بهی دور شدی آن ز بدی دور
5 بر سنگ سیه نام نهادندی یاقوت بر خاک سیه نام نهادندی کافور
6 گل را بنگارند ولیکن ندهد بوی مه را بنگارند ولیکن ندهد نور
7 نه حور شود دیو گرش نام نهی دیو نه دیو شود حور گرش نام نهی حور
8 زینراه برون آی زاین اسب فرود آی تا گنج بلا را نبود جان تو گنجور
9 ما یکدگران را بنوازیم و بسازیم هر دور یکی رامش و هردو یکی سور