1 یک شهر بجست و جوی آن دوست همه بگذشته ز مغز و در پی پوست همه
2 گر زانکه طریق طلبش دانستی از خود طلبش داری و خود اوست همه
1 باز کی بینم رخ آن ماه مهر افروز را؟ گل رخ سیمین بر دل دزد عاشق سوز را؟
2 دولت پیروز اگر بنشاندش بار دگر در بر من، شکر گویم دولت پیروز را
1 گر سوی من چنین نگرد چشم مست تو سر در جهان نهم به غریبی ز دست تو
2 آمد بهار و خاطر هر کس کشد به باغ میلی کی او کند که بود پای بست تو؟
1 زلف ترا بدیدم و مشکم ز یاد رفت هر کو به دام زلف تو اندر فتاد رفت
2 بر بوی باد زلف تو شب روز میکنم دردا! کز اشتیاق تو عمرم به باد رفت