یک ذره بی مایه از اقبال لاهوری پیام مشرق 180

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

یک ذره بی مایه متاع نفس اندوخت

1 یک ذره بی مایه متاع نفس اندوخت شوق این قدرش سوخت که پروانگی آموخت

2 وامانده شعاعی که گره خورد و شرر شد از سوز حیاتست که کارش همه زر شد

3 پروانهٔ بیتاب که هر سو تک و پو کرد بر شمع چنان سوخت که خود را همه او کرد

4 یا اخترکی ماه مبینی به کمینی نزدیک تر آمد بتماشای زمینی

5 یا ماه تنک ضو که بیک جلوه تمام است ماهی که برو منت خورشید حرام است

6 ای کرمک شب تاب سراپای تو نور است پرواز تو یک سلسلهٔ غیب و حضور است

7 در تیره شبان مشعل مرغان شب استی آن سوز چه سوز است که در تاب و تب استی

8 مائیم که مانند تو از خاک دمیدیم دیدیم تپیدیم ، ندیدیم تپیدیم

9 گویم سخن پخته و پرورده و ته دار از منزل گم گشته مگو پای بره دار

عکس نوشته
کامنت
comment