1 زنگیی با دو ترک و دو هندو بیضهای با سه زاغ ای آگاه
2 پس از آن چار کوکب تابان چار تیره شب و دو روشن ماه
3 چون به ترتیب ذکر جمع آیند هفت هفت ار تو بشمری آنگاه
4 هفتمین را برون کنی میدان که نماند در آن میانه سیاه
1 گل خواهد کرد از گل ما خاری که شکسته در دل ما
2 از کوی وفا برون نیائیم دامنگیر است منزل ما
1 کجایی در شب هجران که زاریهای من بینی چو شمع از چشم گریان اشکباریهای من بینی
2 کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش میدیدی که امشب گریههای زار و زاریهای من بینی
1 با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند یاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند
2 بی تو احوال مرا در دل شبها داند هر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند