- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای شمع فلک پرتوی از روی چو ماهت وی ظلمت شب شمه ای از زلف سیاهت
2 صد سینه به سودای تو خون شد چو زلیخا صد یوسف صدیق فرو رفته به چاهت
3 تا خاک کف پای تو در دیده کشد مهر افتاده به پیشانی و رو بر سر راهت
4 بی جرم و گناه ار بکشی خلق جهان را ای لطف الهی نبود هیچ گناهت
5 خورشید و مه و زهره که شاهان جهانند بر مسند خوبی همه نازند به جاهت
6 ای صورت زیبای تو خود آیت رحمان از چشم بدان باد نگهدار الهت
7 می سوز نسیمی و مزن آه، مبادا تیره شود آن آینه ماه ز آهت