سبزه‌ای جز آه کی از خاک مجنون می‌دمد از سعیدا غزل 295

سبزه‌ای جز آه کی از خاک مجنون می‌دمد

1 سبزه‌ای جز آه کی از خاک مجنون می‌دمد از نیستان محبت ناله بیرون می‌دمد

2 بس که می نوشیده آن بدخو عرق از پیکرش همچو رنگ باده از مینا به بیرون می‌دمد

3 در قریب دل هر افسونی که لیلی خوانده است باز هر باری که می‌خواند به مجنون می‌دمد

4 خط رخسار تو بی‌جا نیست حسن ظاهرش شعر ناموزون کجا از طبع موزون می‌دمد

5 در بهارستان طبعم سبزه‌ای بیگانه نیست می‌تراشم هرچه آنجا غیر مضمون می‌دمد

6 دی سعیدا می‌شنید از ساکنان کوی یار آه گرم کیست این هرشب به گردون می‌دمد

عکس نوشته
کامنت
comment