1 مرهم گفتم تو با دل ریش همی تا بندیشم من از بدانیش همی
2 نعمت شودم زمان زمان بیش همی یادم ناید ز نعمت خویش همی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
1 از پس من غمست و پیش غم است ز بر من نمست و زیر نم است
2 این دل بسته خسته درد است وین تن خسته بسته الم است
1 هم شب مست وار و عاشق وار بودم از روی دوست برخوردار
2 گه مرا داد شکرش بوسه گاه سروش مرا گرفت کنار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به