1 زنهار مبالغت مکن در هر باب در مذهب صاحب خرد این نیست صواب
2 بر راحت معتدل مزیدی مطلب کز حرف زیاده میشود عذب عذاب
1 فتنه از بالای تو بالا گرفت شهر از آن رفتار خوش غوغا گرفت
2 صانع از روی تو شمعی برفروخت آتشی زان شمع در دلها گرفت
1 اگر بختم دهد باری که یارم همنشین باشد زهی مقبل که من باشم زهی دولت که این باشد
2 نباید این چنین ماهی برون از هیچ خرگاهی نظیرش گر همیخواهی مگر در حور عین باشد
1 تورا چیزی ورای حسن و آن هست نپندارم نظیرت در جهان هست
2 از آن دادن نشان، کار زبان نیست ولی در گفت و گویم تا زبان هست