اشک های از غلامرضا بروسان اشعار پراکنده 19

1 اشک های تو

2 شانه ام را خیس می کند

3 و زخم سال های پیش را می سوزاند

4 در تو کدام رودخانه می گرید

5 و ماهی در آستین کدام رود

6 در تو

7 روشنایی عجیبی

8 که درختان سیب را بارور می کند

9 و دریایی که هنوز

10 در گوش دکمه های تو می خواند

11 زیبایی تو

12 همیشه چیزی را از قلم می اندازد

13 “غلامرضا بروسان”

14 دوست داشتنت

15 پیراهن نازکی ست

16 که آرام از روی بند

17 بر می‌دارم.

18 “غلامرضا بروسان”

19 تنهایی در اتوبوس چهل و چهار نفر است

20 تنهایی در قطار

21 هزار نفر.

22 به تو فکر می‌کنم

23 در چشم‌های بسته آفتاب بیشتری هست

24 به تو فکر می‌کنم

25 و هر روز

26 به تعداد تمام دندان‌هایم سیگار می‌کشم.

27 ما چون بارانی هستیم

28 که همدیگر را خیس می‌کنیم.

29 (اشعار غلامرضا بروسان)

30 ساده زندگی کردم

31 اما مرگم مشکوک به نظر خواهد رسید

32 پیدایم می کنید

33 با ناخن هایم، با موهایم و استخوان دلم

34 که گودالی تاریک را روشن کرده است.

35 “غلامرضا بروسان”