رم : شهر روزهای از نادر نادرپور اشعار پراکنده 60

1 رم : شهر روزهای تهی ، شهر خواب ها

2 شهر درخت ها

3 شهر زنان فربه و رگبارهای سخت

4 رم : نوترین و کهنه ترین پایتخت ها

5 در آسمان آبی او ، رشته های سیم

6 چون تار عنکبوت

7 در کوچه های روشن او نیمه های شب

8 تنهایی و سکوت

9 گاهی ، صدای بوسه ی از لب چکیده ای

10 در برگ های زرد

11 گاهی ، چراغ پنجره ی نیم بسته ای

12 بالای یک عمارت ، در آسمان سرد

13 رم : شهر آفتاب

14 شهر کتیبه ها و بناها و زنگ ها

15 رم : شهر بی نقاب

16 شهر خرابه ها و چمن ها و سنگ ها

17 (اشعار نادر نادرپور)

18 در گلو می شکنم از سر خشم

19 هر نفس ، خنجر فریادی را

20 سر خونین جدا از تن من

21 در رگ و ریشه نهان کرده هنوز

22 کینه ی کهنه ی جلادی را

23 بی سر از راه سفر آمده ام

24 سر من در شب تاریک زمین

25 همچنان چشم به راه سحر است

26 جاده ،‌ خالی است ولی می شنوی ؟

27 آه ! با من ،‌ با من

28 پای سنگین کسی همسفر است

29 ای در بسته ی گمگشته کلید

30 گوش بر روزنه ات دوخته ام

31 تا مگر راه به سوی تو برم

32 مشعل از چشم خود افروخته ام

33 جامه دان سفر دور به دست

34 در تب تند عطش سوخته ام

35 ای دربسته ! جواب تو کجاست ؟

36 راستی ، ای دم طوفانی صبح

37 آفتاب تو کجاست ؟