در این ایوان از احمدرضا احمدی اشعار پراکنده 10

احمدرضا احمدی

آثار احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی

در این ایوان

1 در این ایوان

2 که اکنون ایستاده ام

3 سال تحویل می شود

4 در آن غروب ماه اسفند

5 از همه ی یاران شاعرم

6 در این ایوان یاد کرده ام

7 مادرم

8 در این ایوان

9 در روزی بارانی

10 سفره را پهن کرده بود

11 برای فهرست عمر من

12 ناتمام گریه کرده بود

13 همه ی عمر در پی فرصتی بود

14 که برای من در این ایوان

15 از یک صبح تا یک شب

16 گریه کند

17 شفای من

18 سالهای پیش در یک غروب پاییزی

19 در

20 خیابانی که سرانجام دانستم

21 انتها ندارد

22 گم شد

23 مادرم

24 در ایوان

25 وقوع خوشبختی را برای ما دو تن

26 من و مادرم

27 حدس زده بود

28 صدای برگ ها را شنیده بودیم

29 آمیخته به ابر بودم

30 زبانم لکنت داشت

31 قدر و منزلت اندوه را می دانستم

32 پس

33 هنگامی که گریه هم بر من عارض شد

34 قدر گریه را هم دانستم

35 همسایه ها

36 به من گفتند : اندوه به تو لطف داشته است

37 که در ماه اسفند به سراغ تو آمده است

38 تا همه‌ی ما در پاییز

39 در گل‌های داوودی غرق نشدیم

40 تند پارو بزن

41 درد می‌آید و می‌رود

42 اما

43 پاییز پشت پنجره

44 استوار ایستاده است

45 تند پارو بزن

46 تا عمر به پایان نرسیده است

47 به خانه برویم، سرد است

48 چراغ راهرو را روشن گذاشته‌ام

49 کسانی دیر آمدند چراغ را خاموش کردند

50 کاش دزد بودند

51 حالا که شب می‌شود

52 به یاد تو هستم

53 کاش

54 خداحافظی نمی‌کردی و می‌رفتی

55 من عمری خداحافظی تو را

56 به یاد داشتم

57 پاییز پشت پنجره

58 استوار ایستاده است

59 مرا نظاره می‌کند

60 که چرا من

61 هنوز جهان را ترک نکرده‌ام

62 من که قلب فرسوده دارم

63 من که باید با قلب فرسوده

64 کم‌کم تو را فراموش کنم.

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر