-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دیدن آمده بودم دری گشوده نشد
2 صدای پای تو ز آنسوی در، شنوده نشد
3 سرت به بازوی من تکیه ای نداد و سرم
4 دمی به بالش دامان تو غنوده نشد
5 لبم به وسوسه ی بوسه دزدی آمده بود
6 ولی جواهری از گنج تو ربوده نشد
7 نشد که با تو برآرم دمی نفس به نفس
8 هوای خاطرم امروز مشک سوده نشد
9 به من که عاشق تصویرهای باغ و گلم
10 نمای ناب تماشای تو نموده نشد
11 یکی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه کنم
12 که باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد
13 چه چیز تازه در این غربت است؟ کی؟ چه زمان
14 غروب جمعه ی من بی تو پوک و پوده نشد؟
15 همین نه ددیدنت امروز – روزها طی گشت
16 که هر چه خواستم از بوده و نبوده نشد
17 غم ندیدن تو شعر تازه ساخت، اگر
18 به شوق دیدن تو تازه ای سروده نشد