1 نفرینتان به جان من

2 او را رها کنید

3 نفرین اگر به دامن او گیرد

4 نرسم خدا نکرده بمیرد

5 از ما دوتن به یکی اکتفا کنید

6 او را رها

7 کنید

8 (اشعار حمید مصدق)

9 دل وحشت زده در سینه من می لرزید

10 دست من ضربه به دیوار زندان کوبید

11 آی همسایه زندانی من

12 ضربه دست مرا پاسخ گوی

13 صربه دست مرا پاسخ نیست

14 تا به کی باید تنها تنها

15 وندر این زندان زیست

16 ضربه هر چند به دیوار فرو کوبیدم

17 پاسخی نشنیدم

18 سال ها رفت کهمن

19 کرده ام با غم تنهایی خو

20 دیگر از پاسخ خود نومیدم

21 راستی هان

22 چه صدایی آمد ؟

23 ضربه ای کوفت به دیواره زندان دستی ؟

24 ضربه می

25 کوبد همسایه زندانی من

26 پاسخی می جوید

27 دیده را می بندم

28 در دل از وحشت تنهایی او می خندم

29 (اشعار حمید مصدق)

30 در آن دقایق پر اضطراب پر تشویش

31 رها ز شاخه بر امواج بادها می رفت

32 به رودها پیوست

33 و روی رود روان رفت برگ

34 مرگ اندیش

35 به رود زمزمه

36 گر گوش کن که می خواند

37 سرود رفتن و رفتن و برنگشتنها

38 (اشعار حمید مصدق)

39 زان لحظه که دیده بر رخت واکردم

40 دل دادم و شعر عشق انشا کردم

41 نی نی غلطم کجا سرودم شعری

42 تو شعر سرودی و من امضا کردم

43 خوب یا بد تو مرا

44 ساخته ای

45 تو مرا صیقلی کرده و پرداخته ای