-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از زیستن بی تو مگو زیستن این نیست
2 ورهست به زعم تو به تعبیر من این نیست
3 از بویش اگر چشم دلم را نگشاید
4 یکباره کفن باد به تن پیرهن این نیست
5 یک چشم به گردابت و یک چشم به ساحل
6 گیرم که دل اینست به دریا زدن این نیست
7 تو یک تن و من یک تن از این رابطه چیزی
8 عشق است ولی قصه ی یک جان دو تن این نیست
9 عطری است در این سفره ی نگشوده هم اما
10 حون دل آهوی ختا و ختن این نیست
11 سخت است که بر کوه زند تیشه هم اما
12 بر سر نزند تیشه اگر کوهکن این نیست
13 یک پرتو از آن تافته در چشم تو اما
14 خورشید من – آن یکتنه صد شب شکن – این نیست
15 زن اسوه ی عشق است و خطر پیشه چنان ویس
16 لیلای هراسنده ! نه ، تمثیل زن این نیست
17 حسین منزوی
18 دلخوشم با کاشتن هر چند با آن داشتن نیست
19 گرچه بی برداشت کارم جز به خیره کاشتن نیست
20 سرخوش از آواز مستان در زمستانم که قصدم
21 لانه را مانند مور از دانه ها انباشتن نیست
22 حرص محصولی ندارم مزرع عمر است و اینجا
23 در نهایت نیز با هر کاشتن برداشتن نیست
24 سخت می گیرد جهان بر سختکوشان و از آنروز
25 چاره ی آزاده ماندن غیر سهل انگشاتن نیست
26 گر به خاک افتم چو شب پایان چه باک از آنکه کارم
27 چون مترسک قامت بی قامتی افراشتن نیست
28 از تو دل کندن نمی دانم که چون دامن ز عشق است
29 چاره دست همتم را جز فرونگذاشتن نیست
30 سر به سجده می گذارم با جبین منکسر هم
31 در نماز ما شکستن هست اگر نگزاشتن نیست
32 حسین منزوی